معنی سازش و ملایمت

حل جدول

سازش و ملایمت

مدارا، توافق، سازگاری، صلح، خوش رفتاری


ملایمت

نرمی


سازش

صلح و آشتی

لغت نامه دهخدا

ملایمت

ملایمت. [م ُ ی َ / ی ِ م َ](از ع، اِمص) سازواری.(غیاث). مأخوذ از تازی، موافقت و سازواری.(ناظم الاطباء). ملائمه. و رجوع به ملائمه شود. || مجازاً به معنی نرمی.(غیاث). خوشی و خوبی و نرمی.
- باملایمت، بانرمی و باآهستگی و با درنگ و آرام.
|| مدارا ونزاکت و لطافت و زیبایی و شیرین کاری و ملاطفت و مروت و خوش رویی.
- ملایمت کردن، انسانیت و مردمی کردن و مهربانی نمودن و شیرین زبانی و نرمی کردن.
|| دست آموزی و فرمان برداری و آرامی.(ناظم الاطباء). || دو چیز را فراهم آوردن.(غیاث).


سازش

سازش. [زِ] (اِمص) عمل ساختن.سازگاری. سازواری. حسن سلوک. خوش رفتاری. سازندگی. هماهنگی. توافق. اتفاق و پیوستگی و مواصلت. (ناظم الاطباء). || تساهل. || آشتی. صلح (در اصطلاح وزارت خارجه). (فرهنگستان). تعهد و معاهده. || اتفاق از روی مکر و حیله. (ناظم الاطباء). || ایجاد و اختراع و احداث. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس). || ساخت و شکل. (ناظم الاطباء). || سازش حاصل گردیدن، حصول توافق بین دو طرف. حصول صلح و آشتی. رجوع به ساختن شود.


ملایمت اثر

ملایمت اثر. [م ُ ی َ / ی ِ م َ اَ ث َ](ص مرکب) آنکه اثری ملایم دارد. نرم رفتار. خوش رفتار:
ز سازگاری اهل ملایمت اثرش
به عذرخواهی رگ رفته نشتر فصاد.
طالب(از آنندراج).

مترادف و متضاد زبان فارسی

ملایمت

ارفاق، اعتدال، بردباری، رفق، سازگاری، شکیبایی، صلح‌جویی، لطف، مدارا، مسالمت، مهربانی، نرمی، نعومت،
(متضاد) تندی، خشونت

فرهنگ عمید

ملایمت

با نرمی ‌رفتار کردن، سازگاری و خوش‌رویی،


سازش

سازگاری، سازواری،
سازندگی،
هماهنگی، توافق، موافقت،
صلح، آشتی،
* سازش ‌دادن: (مصدر متعدی)
آشتی دادن، صلح دادن،
هماهنگ ساختن،
* سازش کردن: (مصدر لازم) با کسی صلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن،

فرهنگ فارسی هوشیار

ملایمت

(اسم) موافقت مناسبت سازگاری، نرمی. توضیح دراصل ملاعمت بهمزه است و برای تبدیل همزه بیا ء سبب و مجوزی نیست (دکترخیام پور نداب ص 100) چون مصدر مفاعله در تداول فارسی بکسر عین الفعل تلفظ میشود همزه مکسور را بدل بیا ء کرده اند. سازواری، موافقت، مجازاً بمعنی نرمی

فرهنگ معین

ملایمت

به نرمی رفتار کردن، خوشخویی. [خوانش: (مُ یِ مَ) [ع. ملائمه] (اِمص.)]


سازش

توافق، سازگاری، صلح، خوش رفتاری. [خوانش: (زِ) (اِمص.)]

واژه پیشنهادی

فارسی به آلمانی

سازش

Übereinstimmung (f), Uebereinstimmung, Vereinbarung (f)

فارسی به عربی

سازش

اتفاقیه، تکیف، تواطو

معادل ابجد

سازش و ملایمت

895

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری